این قسمتی از نظر( یکی بود دبیر زیست شناسی، آدمای قدیمی وب یادشونه) خاطره ی خودش و پسرش

+

منو رامتین سر یه موضوعی شرط گذاشتیم اون باخت قرار شد هرکی ببازه شامو اون درس کنه

فقط هم منو رامتین خونه بودیم واسه شام گفت نیمرو درس کنم؟

گفتم اره خوبه و درعوض ناهار فردا هم باتو

داش درس میکرد حرف تو پیش اومد گفتم بیا مثل میثم غذامون که نیمرو بذاریم توی سینی پای تلویزیون بخوریم

اقا جات خالی اینقد چسبیدکه نگو

کلی خندیدیم با رامتین


+واقعا یواش یواش، آسه آسه، گاماس گاماس، دارم به اسرار وجودی خودم پی میبرمااااا73182_(59).gif