عشق
و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا
بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى
مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است (21 سوره ی روم )
سلام ای ناله ی بارون سلام ای چشمای گریون سلام روزای تلخ من هنوزم دوسش دارم
سلام ای بغض تو سینه سلام ای آه آیینه سلام شب های دل کندن هنوزم دوسش دارم
تمام روز رو به عشق دیدن دوباره ی تو گذر کردم
از ثانیه ثانیه ، لحظه لحظه های دقایقم گذشتم تا لحظه ی دیدن تو برسه
وقتی چشام به خونم افتاد به یاد تو با نفسی دلم شاد و آاااروم شد
ورودم رو با بوسه ای تبریک میگی
منو با یه بوسه ببر تا ستاره . بمون و یه لحظه نگام کن دوباره
تو چشمای نازت یه دنیا امیده . منو با یه بوسه ببر تا سپیده
تو بودی که عشقو به قلبم سپردی. منو تا به جشن شب و آینه بردی
تو که باشی دنیا قشنگه همیشه .دیگه حتی پرواز برام ساده میشه
وقتی میگی خسته نباشی تموم خستگی هام میریزه
و مثل هر روز این شعرو واسم میخونی
خانه ای ساختهایم سایبانش همه عشق
زیر پا فرش غرور در حصارش همه تکرار صفا
ما در این جمع لطیف
لطف دیدار تو را میطلبیم
میام تو خونه وقتی میبینم همه چی زیبا و تمیز جای خودش مرتب و تمیز شده خونه دلنشین تر میشه
با دو تا چای توی دستت روبروم میشینی میپرسی خب بگو ببینم امروز چی گذشت؟
منم مو به موی روزمو مثل یه داستان نویس واست شرح میدم
روبروی تلویزیون نشستیم داریم فیلم میبینیم صدای زنگ اسمسم میاد ، از تو بود
نوشتی دوستت دارم
وقتی میگی دوستت دارم انگا خدا آیه ی دیگه ای نازل کرد
تو در حال غذا درست کردن و منم تو مبل خوابم میبره
وقتی که دستامو میگیری واس نماز بیدارم میکنی آروم تو گوشت میگم این همه ی دنیای منه
ماشاالله
این داستان واقعیه بود بین من و تخیل من
♥اینا که گفتم خب گفتم این کارا واس عشق تو زندگی خوبه
یاد بگیرید
مجردها هم مثل من فعلا اطلاعاتشون رو ببرن بالا تا وقتش برسه انشالله![]()
![]()
♥بیشترین نشونه ی زندگی عشقولانه محبتـه ، محبت دل سنگ رو آب میکنه ،
اگر همسرتون خوب نیس شما جواب بدی ها رو با خوبی و محبت بدین، زندگی خودتونه ، تلاش کنید واس خوشبختی
دیدین یه قطره بطور مداوم بچکه چطور یه سنگ سخت رو آب میکنه
کسی که تو دلش هیییییچ احساسی هم نباشه با محبت رام میشه
فقط صبر و از خود گذشتگی میخواد ![]()
انشاالله همه ی زندگی ها عاشقونه باشه، که با توکل به خدا محبت انشالله میشه
آمین
تو ادامه مطلب یه داستان گذاشتم، قبلا هم گذاشتم تو وب ولی الان هم بذارم بخونید
♥حضرت صادق(ص)حکایت فرمود: روزى شخصى نزد پدرم ، امام محمّد باقر (ع) آمد، پدرم از او سؤال نمود: آیا ازدواج کرده اى؟
آن شخص گفت : خیر.
پدرم فرمود: من دنیا و آنچه را که در آن است ، دوست ندارم اگر یک شب را
بدون همسر باشم ؛ بدان که عظمت و فضیلت آن به قدرى است که دو رکعت نماز
شخص متأهّل افضل است از یک شبانه روز عبادت و روزه یک فرد مجرّد.
و پس از آن پدرم ، مبلغ هفتصد دینار به آن شخص داد و فرمود: با این پول
ازدواج نما و توجّه داشته باش که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
همسرى انتخاب کنید که هم شأن خودتان باشد که در توسعه روزى مفید مى باشد
عاخه زن چیزیه که من ندارمم عاخه؟؟؟
♥عشق عبارت است از وجود يك روح در دو كالبد، عاملی است كه دو تن را مبدل به فرشته واحدی می كند (ويكتور هوگو)
♥ بازی عشق
همسرتون رو به سیب دعوت کنید
خوردن معمولی نع ها
یه سیب رو با نخ آویزون میکنید و یا با دست یا به پایه ای میبندید و میذارید جلوشو و بگید بدون دست سیب رو بخوره
بعد همینطور که میخوره شمام برید روبروش و سیب رو با هم بخورید همینطوری بدون دست بخورید
و ادامه ی ماجرا..![]()
+از این به بعد چند آپ یه بار در مورد عشق مینویسم![]()
اگر مورد قبولتون نبود چون اولین آپ بود در این مود انشالله پشتهای بعدیش بهتر شه![]()
+اگه زن نمیبرم نه اینکه نتونم زن ببرم
زن بردن واسم مثل آب خوردنه اونم زن خوب ماشالله آمین ، زن بد که ریخته تو خیابون ، آب روشن توی چشمه س توی یک تنگ بلوره
ولی زن داشتن سخته گرونی حسابی شرمندمون کرده :|
+دیشب آسمون برق میزد سه ضرب ، بارون شدید چند دقیقه ای زد، اصلا مارگزیده از ریسمان و سیاه و سفید میترسه،
کلا آخرای آپمو بودم که برق رفت :|
البت یخرده شو قبلش کپی کرده بودم تو کام
در روزگاران بسیار دور زنی بود که شوهری بسیار بد اخلاق و تندخو داشت .زن هر چه که به ذهنش می رسید و هر راهی را که می دانست رفت تا بتواند او را عوض کند اما فایده ای نداشت.روزی به ذهنش رسید به نزد راهبی که در کوهستان زندگی می کند برود، تا معجونی بگیرد و به خورد شوهرش دهد، شاید چاره ای شود ! از این رو بود که زن راه سخت و دشوار کوهستان را پیش گرفت و بعد از ساعت ها عبور از مسیرهای سخت، خود را به کلبه راهب رساند. قصه خودش را به او گفت و در انتظار نشست که ببیند چه معجونی را برایش می سازد.
راهب نگاهی به زن کرد و گفت: چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است.
زن گفت : ببر کوهستان؟ آن حیوان وحشی؟
راهب در پاسخ گفت: بله هر وقت تار مویی از سبیل ببر کوهستان را آوردی چیزی برایت می سازم که شوهرت را درمان کند . زن در حالتی از امید و یاس به خانه برگشت.
نیمه شب از خواب برخاست. غذایی را که آماده کرده بود، برداشت و روانه کوهستان شد. آن شب خود را به نزدیکی غاری رساند که ببر در آن زندگی می کرد . از شدت ترس بدنش می لرزید، اما مقاومت کرد. آن شب ببر بیرون نیامد. چندین شب دیگر این عمل را تکرار کرد . هر شب چند گام به غار نزدیک تر می شد. تا آن که یک شب ببر وحشی کوهستان غرش کنان از غار بیرون آمد ، اما فقط ایستاد و به اطراف نگاهی کرد. باز هم زن شب های متوالی رفت و رفت. هر شبی که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیک تر می شدند.
این مسئله چهار ماه طول کشید. تا این که در یکی از آن شب ها، ببر که دیگر خیلی نزدیک شده بود و بوی غذا به مشامش می خورد، آرام آرام نزدیک تر شد و شروع به غذا خوردن کرد. زن خیلی خوشحال شد. چندین ماه دیگر این گونه گذشت.
طوری شده بود که ببر بر سر راه می ایستاد و منتظر آن زن می ماند . زن نیز هر گاه به ببر می رسید در حالی که سر او را نوازش می کرد، به ملایمت به او غذا می داد. هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود. هیچ عیب جویی، ترس و وحشتی در میان نبود و هر شب آن زن با طی راه سخت و دشوار کوهستان برای ببر غذا می برد و در حالی که سر او را در دامن خود می گذاشت، دست نوازش بر مویش می کشید . چند ماه دیگر نیز این گونه گذشت . تا آن که شبی زن به ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند و روانه خانه اش شد.
صبح که شد، شادمان به کوهستان نزد آن راهب رفت . تار موی سبیل ببر را مقابل او گذاشت و در انتظار نشست. فکر می کنید آن راهب چه کرد؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود.
زن، هاج و واج نگاهی کرد . در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد، ماند که چه بگوید. راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت:
”مرد تو از آن ببر کوهستان، بدتر نیست، تویی که توانستی با صبر و حوصله، عشق و محبت خودت را نثار حیوان کوهستان کنی و آن ببر را رام خودت سازی، در وجود تو نیرویی است که گواهی می دهد توان مهار خشم شوهرت را نیز داری، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دورساز !! “
اول اینکه هر سوال و راهنمایی و مشاوره ازم خواستید ، بپرسید